لیلای من بمان!
دیگر سبویی برای شکستن نیست.
اینجا دیرگاهی ست
که
افسانه ها منسوخ اند
و مجنون ها عاشق شیرین

دیگر سبویی برای شکستن نیست.
اینجا دیرگاهی ست
که
افسانه ها منسوخ اند
و مجنون ها عاشق شیرین

گلدان حُسنِ یوسف م
نشسته لب پنجره
درست مثل من
بغض کرده
دلتـنگ
منتظر
عنوان از رضا احسان پور
و ما همچنان دوره میکنیم
شب را و روز را
هنوز را …
"احمد شاملو"
ما مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم، دو به دو به هم چسبیده...
هر کداممان را که می کندند، آن یکی هم بیرون میزد از زندگی...
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد!
ناشناس
ای ترس تنـهــایــﮯ من ، اینـجـا چــراغــﮯ روشنـه
یک رفتن هایی هست که تمام شعرهای دنیا را به پایش بریزی برنمی گردد!
خوشبختی یعنی: "هاروکی موراکامی"
داشتن کسی که پشتیبانت باشه
داشتن کسی که همراه و همدمت باشه و تورو بفهمه
یاد گرفتن استفاده از شادیهای ساده
و مهمتر از همه داشتن یک وجـــدان راحت
گیسوانم موج موج و شانههایت سنگ سنگ
موج را آغوش سنگ آرام میسازد، بمان